اعجاز قرآن در انديشه‏هاى شهيد مطهرى (ره)

پدیدآورصالحه ملکوتی

نشریهیاس

شماره نشریه38

تاریخ انتشار1388/02/31

منبع مقاله

share 756 بازدید
اعجاز قرآن در انديشه‏هاى شهيد مطهرى (ره)

صالحه ملكوتى

به انگيزه 12 ارديبهشت، روز پاسداشت شهيد مطهرى

استاد شهيد مرتضى مطهرى، معجزه و اعجاز قرآن را به طور دقيق و علمى مورد بحث و بررسى قرار داده‏اند كه خلاصه‏اى از آن در اين مقاله آورده مى‏شود.

تعريف معجزه

«معجزه از ماده «عجز» يعنى ناتوانى، و معجزه يعنى كارى كه ديگران در مقابل آن ناتوانند و كسى ديگر قادر به انجام آن نيست.»1
ايشان واژه «خرق عادت» را كه برخى به جاى معجزه نقل مى‏كنند، مناسب نمى‏دانند و معتقدند كه اين كلمه برداشتى است كه اشاعره از معناى معجزه داشتند .2
استاد در ادامه مى‏فرمايند:
«اصولاً در قرآن نه كلمه معجزه استعمال شده و نه خرق عادت، قرآن لفظ ديگرى را به كار برده و آن كلمه «آيت» است كه به نظر مى‏رسد از هر دو كلمه معجزه و خرق عادت رساتر به مقصود است. آيت يعنى نشانه و يا دليل محكم. معجزه همان دليل محكمى است كه ادعاى نبوت را اثبات مى‏كند و به همين مناسبت نيز «آيت» خوانده مى‏شود.»3
استاد در اين قسمت به نقد برخى تعاريف در مورد «معجزه» مى‏پردازند. ايشان در نقد برخى كه در تعريف معجزه گفته‏اند: «معجزه يعنى آن چه كه بدون علت روى مى‏دهد» مى‏فرمايند:
«اين تعريف، بسيار نادرست است و شايد مادى مسلكان و آنان كه مى‏خواهند معجزه را نفى كنند اين نغمه را آغاز كرده‏اند و سپس كم و بيش به سر زبان‏ها افتاده است؛ زيرا كسانى كه طرفدار معجزه هستند مى‏خواهند آن را دليل بر چيزى بدانند و حال اين‏كه اگر معجزه بدون علت رخ داده باشد، دليل بر هيچ امرى نخواهد بود. وانگهى اگر يك چيزى بدون علت پيدا شود ديگر هيچ چيز را در عالم نمى‏شود اثبات كرد حتى خدا را؛ زيرا ما خدا را به دليل اين‏كه علت عالم است مى‏شناسيم و اگر فرض كنيم كه در هستى نظامى وجود ندارد بلكه ممكن است چيزى بدون علت پديد آيد، اين احتمال را كه عالم به كلى به طور تصادفى و بدون علت پديد آمده است نمى‏توانيم رد كنيم، پس اين تعريف براى معجزه بسيار نادرست است.»4
ايشان در مورد تعريف ديگرى كه معجزه را استثناء در قانون عليت ندانسته و آن را جانشين علت واقعى يك شى‏ء قلمداد مى‏كند، مى‏فرمايند:
«اين گفتار نيز ناشى از عدم اطلاع بر علوم عقلى است؛ زيرا پس از آن‏كه پذيرفتيم در عالم، نظام علت و معلوم حكم‏فرماست، اين نظام قرار دادى نيست كه بشود آن را تغيير داد بلكه طى يك رابطه حقيقى و واقعى و تخلف‏ناپذير است.»5
ايشان در مقابل اين دو تعريف، از تعريف سومى سخن مى‏گويند كه اشكالات عقلى فوق بر آن وارد نمى‏گردد:
«معجزه» نه نفى قانون عليت است و نه نقض آن بلكه خرق ناموس طبيعت است، آن چه از غير مسير و جريان عادى و طبيعى به وجود آمده «معجزه» نام دارد. به بيان بهتر «معجزه» خارج شدن امرى است از جريان عادى، به نحوى كه دخالت ماوراءالطبيعه در آن آشكار باشد.»6

ضرورت معجزه

شهيد مطهرى با اشاره به اين‏كه انكار معجزه بودن قرآن، انكار قرآن است مى‏فرمايند:
«عده‏اى از آن‏جا كه راز معجزه را درك نمى‏كنند با وجود اين‏كه دلشان مى‏خواهد به نحوى قرآن را بپذيرند، ولى معجزه بودن آن را انكار مى‏كنند و يا به كلى از ريشه، وجود معجزه را در عالم نفى كرده و تمام معجزاتى را كه در قرآن آمده مثل شكافته شدن دريا براى موسى و يا اژدها شدن عصاى او، به معناى طبيعى حمل نموده و به توجيهات باردى دست مى‏زنند و اين چيزى جز انكار قرآن نيست. قرآن مجيد در آيات متعددى به نقل معجزات انبياى سلف مى‏پردازد و اين گونه آيات اولاً اصل وجود معجزه را اثبات كرده و ثانياً مى‏رساند كه قرآن نيز يكى از معجزات الهى است، اين ما هستيم كه بايستى دعوت قرآن را كه همواره بندگان با وجدان را دعوت به تفكر مى‏كند اجابت نموده و موضوعات قابل تفكر و تعقل را كه يكى از آن‏ها همين معجزه بودن قرآن است مورد انديشه انسانى قرار دهيم و راز آن را كشف نماييم.»7

ويژگى‏هاى اعجاز

استاد مطهرى (ره) قرآن كريم را از جنبه‏هاى مختلف، معجزه و فوق بشرى دانسته و ويژگى‏هاى آن را به دو جنبه كلى تقسيم نموده و فرموده‏اند:
«از نظر كلى اعجاز قرآن از دو جهت است: لفظى و معنوى، اعجاز لفظى قرآن مربوط مى‏شود به مقوله زيبايى و اعجاز معنوى آن به مقوله علمى. پس اعجاز قرآن يكى از جنبه زيبايى و هنرى است و ديگر از جنبه فكرى و علمى، هر يك از اين دو جنبه به نوبه خود داراى چند جهت است.»
استاد پس از ذكر اين مطلب به بيان برخى از ويژگى‏هاى اعجاز قرآن پرداخته كه در اين‏جا به طور خلاصه آورده مى‏شود:

فصاحت و بلاغت

ايشان بر اين وجه تأكيد كرده و در توضيح آن مى‏فرمايند:
«يكى از وجوه اعجاز كه از قديم‏الايام مورد توجه قرار گرفته و فوق‏العاده مورد توجه بوده است جنبه لفظى و جنبه ظاهرى قرآن است كه جنبه «فصاحت و بلاغت» است. قرآن در عين حال كه زيبايى را منتها درجه دارد، سبكش از سبك شعر و كذب و مبالغه به كلى به دور است. فصاحت بيش از آن‏كه با فكر انسان يعنى با علم و عقل سر و كار داشته باشد با احساس و دل او سر و كار دارد. زيبايى ادراك مى‏شود، توصيف نمى‏شود، يك احساسى است كه در هر كسى هست و لهذا به شكل‏هاى مختلف زيباست و نمى‏شود زيبايى آن را معين و تعريف كرد.»8
وى در جاى ديگر بقاى قرآن را مديون سه چيز مى‏داند: 1. مطلبش زبان فطرت بشر است 2. با عباراتى در نهايت فصاحت و بلاغت بيان شده است 3. دستور اكيد صادر شده كه قرآن را با قرائت و آهنگ لطيف بخوانيد.9
استاد مانند اكثر علماى اسلامى معتقد است كه قرآن تنها از جنبه فصاحت و بلاعت معجزه نيست، وى در اين باره مى‏گويد:
«بوده‏اند در ميان علماى اسلام كه گفته‏اند اين حرف‏ها چيست كه آمده‏اند قرآن را تنزل داده و گفته‏اند كه اعجاز قرآن در فصاحت و بلاعت آن است، (ايشان) نخواسته‏اند مسئله فصاحت و بلاغت را انكار كنند، خواسته‏اند بگويند قرآن به اين جهتش اعتنايى ندارد. بعضى ديگر كه مجذوب فصاحت و بلاغت قرآن شده‏اند به محتويات قرآن چندان توجه نكرده‏اند؛ ولى البته قول صحيح همان است كه نبايد هيچ جنبه‏اى را مورد غفلت قرار داد. قرآن معجزه است؛ هم به محتويات خودش و هم به لفظ و شكل و زيبايى.»10
«قرآن فصاحتى دارد فوق حد بشرى و نفوذ خود را مرهون زيبايى‏اش است. قرآن از نظر بيان و فصاحت، روانى و جاذبه و قدرت تأثير به گونه‏اى ساخته شده كه روى دل‏ها تأثير شگرف مى‏گذارد.»11
«بشر نمى‏تواند معانى بسيار زيبا و عالى و لطيف را با بيان لطيف ذكر كند جز آن كه جامه‏اى از امور حسى و خيالى بر آن بپوشاند و اين از ناتوانى و بيچارگى بشر است اما قرآن ابداً اينجور چيزها را نياورده و اين از نهايت و كمال قدرت قرآن است، اگر انسان به معانى قرآن و به زبان عربى و فن فصاحت و بلاغت آشنا بشود، آن‏وقت واقعاً لطف تعبيرات قرآن را درك مى‏كند، احساس مى‏كند كه اين نوع ديگرى از تعبير و بيان است و انسان خود را تحت نفوذ قرآن مى‏بيند و مى‏بيند يك سنخيت خاصى دارد و روح انسان را به سوى خود مى‏كشد.»12

آهنگ پذيرى قرآن

يكى از وجوهى كه استاد بر آن تأكيد زياد دارند، وجه آهنگ پذيرى قرآن است و آن را يك ويژگى قديمى مى‏دانند و در اين رابطه مى‏فرمايند:
«مسئله‏اى كه راجع به سبك قرآن و از قديم مورد توجه بوده است، آهنگ پذيرى قرآن است. تا آنجا كه نشان داده‏اند در زبان‏ها جز شعر، چيز ديگرى آهنگ نمى‏پذيرد، البته هر نثرى را هم مى‏شود با آواز بلند خواند اما آن كسى هم كه آهنگ‏ها را نمى‏شناسد مى‏فهمد كه اگر اين راه ساده بخوانند بهتر از آن است كه با آواز بخوانند؛ ولى يك چيز آهنگ‏پذير چيزى است كه و قتى آن را با آهنگ مى‏خوانند آن را بهتر بيان مى‏كند تا وقتى كه ساده مى‏خوانند، به اين مى‏گويند «آهنگ پذيرى» يعنى آهنگ آن را بهتر بيان مى‏كند تا غير آهنگ. در حالى كه قرآن شعر نيست. قرآن يگانه نثرى است آهنگ‏پذير، اين كه توصيه شده كه قرآن را به صوت حسن بخوانيد، براى همين بوده است كه در قرآن چنين استعداد و پذيرشى بوده است، تحمل پذيرى آهنگ، آن هم آهنگ‏هاى مختلف يكى از جنبه‏هاى زيبايى قرآن است.»13
استاد در جاى ديگر در توضيح اين جنبه از اعجاز، هيچ سخن نثرى را مانند قرآن آهنگ‏پذير نمى‏دانند و آن آهنگ‏ها را آهنگ‏هاى مخصوص با عوالم روحانى دانسته و معتقدند:
«زيبايى قرآن زمان و مكان را در نورديده و پشت سر گذاشته است. بسيارى از سخنان زيبا مخصوص يك عصر است و با ذائقه عصر ديگر جور در نمى‏آيد و يا حداقل مخصوص ذوق يك ملت است ولى زيبايى قرآن نه زمان مى‏شناسد و نه نژاد و نه فرهنگ مخصوص. عجيب اين است كه كلام خود پيغمبر كه قرآن بر زبان او جارى شده است، با قرآن متفاوت است، حتى سخنان على(ع) نيز كه پس از قرآن، بالاترين سخن هاست، با قرآن متمايز و متفاوت است.»14

اعجاز در الفاظ

«سبك قرآن نه شعر است و نه نثر، شعر نيست زيرا وزن و قافيه ندارد به علاوه شعر معمولاً با نوعى تخيل شاعرانه همراه است، قوام شعر به مبالغه و اغراق است كه نوعى كذب است، در قرآن تخيلات شعرى و تشبيه‏هاى خيالى وجود ندارد، در عين حال نثر معمولى هم نيست زيرا از نوعى انسجام و آهنگ و موسيقى برخوردار است كه در هيچ سخن نثرى تا كنون ديده نشده. قرآن موضوعاتى را كه معمولاً زمينه هنرنمايى بشر در سخن‏سرايى است و افراد بشر اگر بخواهند هنر سخنورى خويش را بنمايانند آن زمينه‏ها را انتخاب مى‏كنند و سخن خويش را با پيش كشيدن آن‏ها زيبا مى‏سازند، از فخر، مدح، هجو، مرثيه، غزل و توصيف زيبايى‏هاى طبيعت، مطرح نكرده و درباره آن‏ها داد سخن نداده است، موضوعاتى كه قرآن طرح كرده همه معنوى است توحيد است، معاد است، نبوت است... و در عين حال در حد اعلاى زيبايى است. هندسه كلمات در قرآن بى‏نظير است، نه كسى توانسته يك كلمه قرآن را پس و پيش كند بدون آن كه به زيبايى‏هاى آن لطمه وارد سازد و نه كسى توانسته است مانند آن بسازند. قرآن از اين جهت مانند يك ساختمان زيباست كه نه كسى بتواند با جابجا كردن و تغيير دادن، آن را زيباتر كند و نه بتواند بهتر از آن و يا مانند آن را بسازد. سبك و اسلوب قرآن نه سابقه دارد و نه لاحقه و نه بعداً كسى توانسته است با آن رقابت كند و يا از آن تقليد كند.»15
آن‏چه تا كنون از ويژگى‏هاى اعجاز گذشت، از جنبه لفظى بود؛ اما آن‏چه از قسم معنوى نشان دهنده اعجاز قرآن است از بيان استاد به شرح ذيل است.

موضوعات قرآن

«موضوعاتى كه در قرآن طرح شده است زياد است و نمى‏توان به طور جزئى برشمرد، موضوعاتى از قبيل توحيد، معاد، اخلاق، احكام، خداشناسى، خلقت و...»16

معانى قرآن

«اعجاز قرآن از نظر معانى نيازمند به بحث وسيعى است و لااقل نيازمند يك كتاب است، قرآن نه كتابى فلسفى است، نه علمى نه ادبى نه تاريخى نه صرفاً يك اثر هنرى است همچنان كه پيامبر اكرم (ص) و عموم پيامبران، نه فيلسوف‏اند، نه عالم، نه اديب نه مورخ و نه هنرمند و در عين حال همه اين‏ها را با چيزهايى اضافه‏تر دارند، قرآن نيز كه كتاب آسمانى است هيچ كدام از اين كتب نيست، در عين حال مزاياى همه آن‏ها را به علاوه يك سلسله مزاياى ديگر دارد، قرآن كتاب راهنمايى بشر و در واقع كتاب انسان است و چون كتاب انسان است، كتاب خدا هم هست زيرا انسان نفخه روح الهى است.»17

تاريخ و قصص

«قرآن، تواريخ و قصصى آورد كه مردم آن عصر چيزى از آن‏ها نمى‏دانستند و خود پيامبر نيز از آن‏ها بى‏خبر بود. «ما كنتُ تعلَمُها أنت و لا قومك» و در همه مردم عرب، يك نفر مدعى نشد كه اين داستان‏ها را مى‏دانستيم، قرآن در اين داستان‏ها از تورات و انجيل (تحريف يافته) پيروى نكرد بلكه آن‏ها را اصلاح كرد.»18

قرآن و خبر از آينده

«قرآن هنگامى كه ايران، روم را شكست داد و موجب خوشحالى قريش شد با قاطعيت كامل گفت در كم‏تر از ده سال ديگر، روم، ايران را شكست خواهد داد و بعد همان‏طور شد كه قرآن خبر داده بود. همه اين‏ها اعجاز اين كتاب را مى‏رساند».19

اعجاز علمى

شهيد مطهرى (ره) جنبه علمى و فكرى را مربوط به محتويات قرآن مى‏داند و در اين باره مى‏افزايد:
«بيان قرآن، بيانى است ما فوق عصر و زمان خود و حتى خيلى مقدم بر ازمنه‏اى كه هست الى يومنا هذا»20
«مثلاً قرآن درباره توحيد و خدا بحث كرده، مسائلى كه مربوط به خداوند و ماوراءالطبيعه است (همچنين) مسائلى چون اخلاق و تربيت و به طور كلى هدايت و راهنمايى بشر، مقررات و قوانين، مسائلى در زمينه طبيعيات، آسمان‏ها، زمين، ستاره‏ها حيوانات و... با توجه به اين‏كه كسى كه اين سخنان را گفته يك مرد عرب امى بوده، اين نشانه اعجاز است.»21
البته استاد در اين مورد توضيح داده‏اند كه اگر مطلبى را از قرآن استنباط مى‏كنيم هيچ اصرارى نداريم كه حتماً آن را با علوم روز منطبق كنيم، زيرا علم بشر را متغير دانسته و در هر دوره و زمانى نظريه‏اى دارد كه در زمان ديگر نيست. در نتيجه ايشان مى‏فرمايند: ما اصرار نداريم كه آن چه را كه در قرآن آمده است، حتماً تطبيق بكنيم با آن‏چه كه علوم قديم گفته‏اند يا علم جديد مى‏گويد.22

قابليت بقا

استاد، قرآن را نسبت به ساير معجزات، داراى ويژگى‏هاى خاص دانسته و با ذكر دو مزيت براى آن، اين مطلب را توضيح داده و مزيت نخست را «از نوع سخن بودن قرآن» ذكر كرده و فرموده‏اند: «به اندازه‏اى كه سخن، گوينده را نشان مى‏دهد، هيچ كار ديگرى، كننده را نشان نمى‏دهد، اگر عصايى تبديل به اژدها مى‏شود روح آن كننده را نشان مى‏دهد ولى تا حدود زيادى ابهام دارد يعنى آن‏طورى كه سخن مى‏تواند گوينده و فاعل خودش را نشان بدهد هيچ كار ديگرى نشان نمى‏دهد. مزيت ديگر آن، قابليت بقاى آن است ؛ زيرا هيچ اثرى به اندازه سخن، قابل بقا نيست و سرّ اين‏كه معجزه اصلى خاتم‏الانبيا از نوع سخن انتخاب شده است اين است كه اين دين، دين خاتم است و دينى است كه بايد براى هميشه باقى بماند و يگانه اثرى كه مى‏تواند به طور جاويدان و دست نخورده باقى بماند، سخن است.»23

امى بودن پيامبر

شهيد مطهرى (ره) يكى از مهم‏ترين ويژگى‏هاى اعجاز قرآن كريم را «امى بودن آورنده آن» مى‏دانند و در بخش‏هاى مختلف به آن اشاره كرده‏اند، از جمله در جايى فرموده‏اند:
«هيچ كتابى طرف قياس با قرآن نيست، با توجه به اين‏كه قرآن به وسيله فردى نازل شده كه امى و درس ناخوانده بوده و با افكار هيچ دانشمندى آشنا نبوده است و بالاخص اگر در نظر بگيريم كه چنين فردى از بدوى‏ترين و جاهلى‏ترين محيط بشرى بوده است و مردم آن محيط عموماً با تمدن و فرهنگ بيگانه بوده‏اند.»24

نظريه صرفه

استاد، در زمينه نظريه صرفه تنها به ذكر نظريه پرداخته و در صدد پاسخگويى به آن بر نيامده و شايد به اين دليل باشد كه آن را اينقدر سست و بى‏پايه ديده‏اند كه نيازى به پاسخگويى آن ندانسته‏اند.
ايشان علت اين‏كه برخى قائل به نظريه صرفه شده‏اند را اقدام برخى افراد جاهل دانسته‏اند كه خواسته‏اند با قرآن معارضه كنند و مانند آن بياورند، استاد در اين باره مى‏فرمايند:
«تقليدهايى كه بعضى اشخاص خواسته‏اند بكنند آنقدر مفتضح و رسواست كه برخى قائل به «صرف» شده‏اند، يعنى مى‏گويند چون اينها خواسته‏اند با قرآن معارضه كنند خداوند آنهارا مجازات كرده است كه اين‏ها آنقدر سطح پايين سخن بگويند كه رسوا و مفتضح شوند، يعنى وقتى خواسته‏اند با قرآن معارضه كنند، آنقدر از سطح عادى پايين‏تر گفته‏اند كه عده‏اى آن را به نوعى مجازات الهى دانسته‏اند».25

پى نوشت‏ها:

1و2. آشنايى با قرآن، ج 2، ص 149.
3. همان، ص 139 و 140.
4. همان، ص 141ـ 143.
5. همان، ص 143.
6. همان، ص 138.
7. مقدمه‏اى بر جهان‏بينى اسلامى، مجموعه آثار شهيد مطهرى، ش 2، ص 213.
8. نبوت، مجموعه آثار شهيد مطهرى؛ ش 4، ص 533 و 532.
9. آشنايى با قرآن، ج 5 ، ص 226.
10. نبوت، مجموعه آثار شهيد مطهرى (ره) ش 4، ص 535.
11. حماسه حسينى، مجموعه آثار شهيد مطهرى، ش 17، ص 336 و 337.
12. نبوت، همان، ص 569 و 570 (با تلخيص و تقطيع).
13. همان، ص 556-554.
14. مقدمه‏اى بر جهان‏بينى اسلامى، مجموعه آثار شهيد مطهرى، ش 2، ص 214 ـ 216.
15. همان، ص 213-216.
16. همان، ص 220.
17. همان، ص 216.
18. همان، ص 223.
19. همان.
20. نبوت، مجموعه آثار شهيد مطهرى، ش 4، ص 540.
21. همان،ش 4، ص 547-550.
22. آشنايى با قرآن، ج 8 ،ص 168 (با تقطيع).
23. نبوت، همان، ص 528 و 529.
24. مقدمه‏اى بر جهان بينى اسلامى، مجموعه آثار شهيد مطهرى، ش 4، ص 552.
25. نبوت، مجموعه آثار شهيد مطهرى، ش 4، ص 552 .

مقالات مشابه

بررسی اعجاز قرآن کریم از دیدگاه شیخ مفید

نام نشریهکتاب قیم

نام نویسندهسیدمحسن موسوی, محسن جهاندیده, محمدتقی اسماعیل‌پور

رشید رضا و اعجاز القرآن

نام نشریهالوعی الاسلامی

نام نویسندهاحمد الشرباصی

النظریة الإعجازیة للتنزیل

نام نشریهالمنهاج

نام نویسندهمشکور العوادی

قرآن معجزه ای فراتر از ساختار زبانی

نام نشریهکاوش‌نامه زبان و ادب

نام نویسندهاحمد فغانی, حسین شمس آبادی